محمد حامدی نویسنده و پژوهشگر دینی در سال 1342 در شهرستان بانهی استان کردستان چشم به جهان گشوده است. وی در عنفوان جوانی با بیداری اسلامی آشنا شد و آشنایی با درسگفتارها و متد دینپژوهی استاد شهید ناصر سبحانی -رحمه الله تعالی- عمق و غنای بیشتری به مسیر مطالعات و پژوهشهای وی داده است؛ بهگونهای که تأثیر استاد، بر محمد حامدی و سبک پرداختن به مسائل، امری انکارناپذیر است.
حامدی تاکنون سه اثر، به عرصهی دینپژوهی تقدیم نموده است که در این سطور بنا داریم به طور اجمالی به معرفی آنها بپردازیم. ظاهراً «انسان در جستجوی خوشبختی» نخستین اثر منتشر شدهی ایشان است که در سال 1388 به چاپ رسیده است، هرچند بهنظر میرسد نخستین کار نویسنده کتاب «آسیبشناسی مفاهیم دینی» است که در اواخر دههی هفتاد کار نگارش آن به اتمام رسیده، ولی با تأخیری یازده ساله چاپ و منتشر شده است.
- «چرا؟ معامله با خداوند» آخرین و جدیدترین نوشتهی حامدی است که بهار 1390 به سمع و مرئای ارباب علم و علاقهمندان مسائل دینی رسیده است.
«انسان در جستجوی خوشبختی» (مقایسهی دیدگاه قرآنی و بشری)
«انسان در جستجوی خوشبختی»، حسب تقریر نویسنده در مقدمهی کتاب، کتابی است که در پی معرفی یکی از سنن قاطع الهی حاکم بر زندگی انسان است که گسترهی آن همهی زندگی را شامل میشود و آن سنت «ابتلاء و امتحان الهی» است. به عبارت دیگر به دنبال تأثیر این سنت بر زندگی مادی و معنوی انسان در دو جهان بوده، تا از این طریق، مسلمانان، درس خوشبختی و سعادت را از خداوند دو جهان، فرا گیرند و با اجرای آن در زندگی، هدیهای بزرگ و ارزشمند را تقدیم همهی بشریت نمایند.
در ابتدای کتاب، سعی نگارنده بر آن است که با اشارهای به نقش سنن الهی در زندگی بشر، موضعگیری مناسب را ارائه دهد و سپس با بهرهگیری از آن، راهکارهایی را برای رفع نقایص خود و دیگران بیان نماید.
نویسنده در این کتاب، علت اصلی بدبختی و عقبماندگی مسلمانان را، بیشتر برخورد نادرست آنان با سنن الهی حاکم بر زندگی انسان میداند، که برای اصلاح این انحراف نیز چارهای جز بازگشت به آنها نمیشناسد. وی بر این باور است: «باید ضمن یادگیری آنها (سنن الهی) هیچگاه متوقع نادیدهگرفتن سنن از سوی خداوند نباشیم.» وی نقطهی عطف بازگشت به عزت و مجد از دسترفتهی امت اسلامی را تفطن به همین نکتهی مهم و اساسی میداند و پرداختن به این مهم را وظیفهی متفکران و دینپژوهان مسلمان دانسته که باید بیش از پیش، در زمینهی معرفی سنن الهی به مردم، تلاش نمایند.
این کتاب حاوی سه فصل است؛ فصل اول به بررسی چکیدهای از نظریات مکاتب فلسفی به «معنای زندگی انسان» در شش بخش پرداخته و در فصل دوم خوانشی از قرآن دربارهی موضوعات طرحشده در فصل نخست عرضه شده است. نویسنده سعی نموده پاسخهایش را به گونهای مستدل و واضح، صورتبندی نماید.
در آخرین فصل کتاب، نویسنده کوشیده است تا مسألهی ابتلا در قرآن را بهصورتی گسترده، بیان نماید و در پایان کتاب نیز به پیامدها و آثار فهم سنت ابتلاء بر حیات بشر در زمینههای مادی و معنوی در دنیا و آخرت اشاره نموده است. این کتاب در قطع متوسط در 291 صفحه، تنظیم شده و به وسیلهی نشر احسان تهران در سال 1386 به چاپ رسیده است.
«آسیبشناسی مفاهیم دینی»
دومین کتاب محمد حامدی «آسیبشناسی مفاهیم دینی» است که همچنانکه پیشتر اشاره شد، نخستین اثر قلمی ایشان است. این کتاب بر آن است تا آسیبشناسی عدم اقبال به دین و دینورزی مردم در عصر کنونی را از منظری قرآنی بررسی نماید تا شاید چراغی بر فراز راه مبلغان و دعوتگران دینی در این زمینه باشد. نویسنده سعی نموده تا ریشههای این ضعف را در قرآن واکاوی نماید و با درمان این درد اساسی، گامی در جهت بازگشت امت اسلامی به اجرای فرامین عملی خداوند بردارد.
در این کتاب نیز به سنن تخلفناپذیر الهی در حیات مؤمنان اشاره شده که به صورتی قاطعانه در جهان هستی و بدون تخلف ساری و جاریاند و هم در کتاب گشودهی جهان هستی و هم در کتاب مکتوب وحی، به نحو بازری مطرح شدهاند و به مسلمانان دعوتگر توصیهی اکید شده است که برای بازسازی امت اسلامی، به آموزش این سنن و باوراندن آنها به مردم همت مضاعف گمارند تا شاید قدمی در جهت بهروزی و شادکامی مسلمانان و جامعهی بشریت، در زندگی دنیا و عقبایشان برداشته باشند!
نویسنده معتقد است که رمز توفیق صحابهی کرام (رض) در باور داشتن به این سنتها بوده و مهمترین عامل عقبماندگی کنونی مسلمانان، غفلت از آن نوامیس و سنن ربانی است.
در این کتاب؛ به مسألهی شهادتین، رحمت خدا، مغفرت الهی، شفاعت، محبت خدا و رسول، رابطهی گناهان با اعمال صالح، انواع گناهان در قرآن، سیادت، اصلاحگری دین، تحقق ایمان با دل یا عمل، قابل اجرا بودن دین، عدم ممانعت دین از پیشرفت اقتصادی، انفاق و ایمان پرداخته شده و به پندارهای ناصواب، دربارهی این موضوعات پاسخ داده شده است.
این کتاب نیز در قطع متوسط، در 180صفحه، به وسیلهی نشر احسان در تهران به زیور طبع آراسته شده است و نخستین چاپ آن، در سال 1388به انجام رسیده است.
«چرا؟ معامله با خداوند» آخرین و جدیدترین نوشتهی حامدی است که بهار 1390 به پیشخوان کتابخانهها و سمع و مرئای ارباب علم و علاقهمندان مباحث اسلامی رسیده است. این کتاب به بررسی مسألهی بیعت به شیوهی نوین میپردازد. آنچنانکه از مقدمهی کتاب بر میآید؛ نویسنده بر این باور است که مسألهی مهم بیعت -تاکنون- به شیوهای شایسته، مورد واکاوی و تحقیق قرار نگرفته است.
در این کتاب موضوعات زیر به بحث و بررسی گذاشته شدهاند:
-حقیقت بیعت، معنی بیع در لغت و دین خدا، معنی، ارکان و انواع بیع، چرایی نیاز انسان به بیع در زندگی.
-ضرورت تصرفات خریدار بر کالای کسبشده، انواع تصرفات بر کالای کسبشده و هدف تصرفات خداوند بر زندگی انسان و نیاز انسان به اینگونه تصرفات، یکطرفه و دوطرفهبودن بیعت، معنی بیعت در حوزهی دینداری، ارتباط بیعت با حقوق و تکالیف انسان، انواع بیعت در قرآن، تعامل درست/نادرست با بیعت، ارتباط بیعت با خوشبختی، چند نکته دربارهی فرمول خوشبختی، تعریف انسان، جهان آفرینش، فلسفهی خلقت، معرفی خوشبختی و راهکارهای تحقق آن، قضا و قدر، سنت ابتلاء، موانع خوشبختی در مکاتب بشری، عوامل خوشبختی بر اساس مکاتب انسانی، چارت خوشبختی انسان بر اساس دین اسلام، ذکر آیات قرآنی دربارهی بیعت و حقوق و وظایف مبایعین در گروههای اسلامی.
چاپ نخست این کتاب در بهار 1390 به وسیلهی انتشارات آراس سنندج، در قطع متوسط و 175صفحه به چاپ رسیده است. لازم به ذکر است که شمارگان کتابها به ترتیب 2هزار، 3هزار و 2هزار است.
نظرات
راهاندازی سیستم جدید، را بر روی پایگاه اطلاعرسانی اصلاح را به کادر فنی و مسئول محترم آن سایت تبریک و تهنیت عرض نموده و مزید توفیق را برایشان آرزومند است.
با تشکر از سایت اصلاح در معرفی این نویسنده توانا و با آرزوی توفیق روز افزون برای کاک محمد بنده به راستی از آثار و مباحث دقیق و عمیق ایشان استفاده های فروان برده ام
من مطالب کتابهای ایشان را بررسی کردم - مطالب حالت سخنرانی دارند تا یک متن پژوهشی - یا آقای حامدی عزیز با پژوهش آشنا نیستند یا فکر میکنند این نوع نوشتار درست است ، ببینید آثار استاد شهید سبحانی و یا دیگر اساتید که در قید حیات نیستند و توسط دیگران به اسم خودشان جمع آوری میشوند مانند دکتر شریعتی و آیت الله مطهری و دیگران به این سبکند. ولی آثار پژوهشی را باید از آثار استاد عبدالله احمدیان یا افراد پژوهشگر دیگر یاد گرفت نه اینکه کتابی مانند "انسان در جستجوی خوشبختی " که ایشان جمع آوری کرده اند در هیچ جای آن مشخص نیست کجا نظر بزرگانی مانند استاد سبحانی است و کجا نظر و درک شخصی آقای محمد حامدی است ؟ به همین لحاظ برای عمق بیشتر مطالب در آثار دیگر و نیز ویرایشهای بعدی این کتابها نکات پژوهش را لحاظ فرمایید(فرمایند ) تا خدای ناکرده متهم به سرقت ادبی و نیز سطحی بودن مطالب نباشید از ته دل از خداوند رحیم و رحمان موفقیت تان را در دنیا و آخرت خواستارم . با احترام قرآنی
منصور
12 تیر 1390 - 09:31دوست عزیزیم به نکته ی بسیار کلیدی و اساسی ای اشاره نمودند. در میان اهل سنت، کم اند کسانی که دست به قلم می برند و می نویسند؛ متأسفانه کسانی نیز که با رعایت متدولوژی وروش تحقیق می نگارند از تعداد انگستان یک دست هم کمترند!!! بیشتر نخبگان اهل سنت به کار ترجمه روی آورده و آثار و اندیشه های شخصیت های جهان اسلام را ترجمه می کنند که البته در جای خود شایسته ی تقدیر است، اما متاسفانه گاه این امر مایه ی تنبلی و خشکیدن اندیشه ها و توانمدی های این دوستان در حوزه ی تالیف و نگارش می شود. اینجانب سالهاست که نسبت به این مسکل اساسی اعلام خطر نموده و این ضعف را به بسیاری از دوستان گوشزد نموده ام. سال گذشته کتابی را از یکی از نویسندگان جوان اهل سنت مطالعه می کردم؛ انصافا أثر جالبی بود، اما با یک ضعف بزرگ، یعنی عدم رعایت امانت داری علمی و ذکر منبع ورفنس، که آن أثر را در نگاهم بی ارزش نمود! مشکل دیگری که باعث این ضعف شده عدم آشنایی و تسلط کافی نخبگان و نویسندگان اهل سنت با زبان معیار و ملی فارسی است (تصور بر این است که هر کس که می تواند با این زبان تکلم کند پس حتما می تواند به درستی نیز بنویسد) در حالی که لزوما اینگونه نیست. بیشتر نویسندگان؛ مترجمان و ویراستاران اهل سنت، از قومیت های زبانی مختلف اهل سنتند، این عده به علت اینکه زبان فارسی را خوب نیاموخته و رسم الخط ونکات ویراستاری را نمی شناسند؛ در تالیف، ترجمه و حتی در بسیاری از موارد، در ویرایش متون دچار خطاها و اشتباهاتی فاهش می شوند. در نهایت تأسف این مشکل در زبان شفاهی و خطابه ها و سخنرانی های شخصیت ها و نخبگان اهل سنت نیز به وفور قابل مشاهده است! بنابر این شایسته است در راستای حل این ضعف ها؛ زبان و رسم الخط فارسی را به خوبی آموخته و در کنار آن با روش های پژوهش و نگارش به درستی آشنا شویم و شیوه ی نگارش مقالات و کتاب ها را به درستی بیاموزیم. بنده ی حقیر نیز از این قاعده مستثنی نبوده و به این ضعف خود پی برده ام؛ در نتیجه درپی حل این ضعف برآمده ام. موفق و سر بلند باشید.
بدوننام
14 تیر 1390 - 10:38دوست عزیز دستکم در این مسائلی که خودت آنها را مورد انتقاد قرار دادهای،خودت سعی میکردی کمتر ایراد داشته باشد، درحالیکه متن قلیل شما مشحون از اغلاط فاحش املایی و انشایی است.
غیاث
19 تیر 1390 - 03:14با سلام و آرزوی موفقیت برای کاک محمد عزیز قدرشناس زحمات و فعالیتهای ایشان هستیم و امید کار و فعالیت از ایشان همچنان باقیست
بدوننام
20 تیر 1390 - 11:13بنام خدا تلاش و جدیت کاک محمد حامدی بر همگان آشکار است، فقط از سر أخوت دو پیشنهاد را خدمتشان عرض می کنم: 1) ایشان از آثار استاد شهید در کتاب هایشان بسیار استفاده کرده انداما متاسفانه آن ها را ارجاع نداده اند و مشخص نکرده اند که این مطالب از استاد شهید است که فکر می کنم کار درستس نباشد. 2) لازم است بیشتر بر نگارش فارسی تسلط داشته باشند زیزا نثر ایشان در اغلب موارد - علیرغم قوت موضوع ضعیف است.
احمد
23 تیر 1390 - 11:49در مورد انتقادات بي انصافانه ي افراد بي نام (3-4-8) در مورد كاك محمد حامدي نكاتي چند اعلام مي شود: 1- اين جانب آقاي حامدي را از نزديك مي شناسم و در زمينه ي امانت داري و مسئله ي عدم سرقت آثار بزرگان دين و چاپ آنها با نام خود و كسب شهرت از آن طريق ، زبانزد خاص و عام مي باشند و حتي به حدي از شهرت طلبي نفرت دارند كه براي نام مولف كتاب هايشان از دوستانشان درخواست نموده بودند كه نام مولف كتاب هايشان ، آنها باشند نه خودش. 2 –علت اينكه آثار استاد ناصرسبحاني در فهرست منابع و مآخذ كتاب هاي انسان در جستجوي خوشبختي و آسيب شناسي مفاهيم ديني نيامده است شهرت طلبي و سرقت آثار ايشان نبوده است چون ايشان ارادت خاصي را نسبت به استاد دارند بلكه علت اصلي آن اين بوده كه در صورت درج آثار استاد ناصر سبحاني در جو سال هاي 1383 به بعد و نظر نامساعد وزارت ارشاد ، كسب مجوز كتاب هاي مذكور با مشكل اساسي روبرو مي شد . 3 –ايشان با تواضع كافي اين را قبول دارند كه از لحاظ ادبيات فارسي از تخصص برخوردار نيستند اما مي بايست اين مشكل توسط اساتيد ادبي و ويراستار نشر احسان برطرف مي شد زيرا ويراستاري كتاب هاي منتشره از وظايف اصلي ايشان مي باشد بنابراين، اين ضعف بيشتر به نشر احسان بر مي گردد نه آقاي حامدي. 4 –عدم اشاره به منابع و مآخذ در كتاب ها و گفتار هاي تحقيقي امر مرسومي است كه در ميان تعدادي از بزرگان دين رواج دارد از جمله خود استاد ناصر سبحاني در بيش از 98% از آثار گفتاري و نوشتاريشان به آثار هيچ كدام از بزرگان قبلي اشاره ننموده اند . در حالي كه بسياري از دانايان اين را مي دانند كه بيشتر نظريات استاد برگرفته از آثار بزرگاني چون شاطبي،ابن تيميه،ابن جوزي،ابوالاعلي مودودي،سيد قطب و... مي باشند.بنابراين اگر چنين ايرادي به فرض محال بر آقاي حامدي وارد باشداين امر بر آثار استاد ناصر سبحاني نيز وارد است. لذا هرگز نبايد در اين مورد تبعيض رواداشت. 5 –از طرفي ديگر همان طور كه در كتب مربوط به زبان فارسي آمده است تنها وقتي ذكر منبع ضروري است كه روش نقل قول بصورت مستقيم باشد. در حالي كه ايشان فقط در مورد آيات قرآني نقل قول مستقيم كرده اند و در بقيه ي موارد از نقل قول مستقيم استفاده نكرده اند . همچنين مي توان به جرأت گفت كه كتاب هاي ديني بيش از 80% مطالبشان برگرفته از اقوال يا نوشته هاي ديگران است و يا برداشت و تركيبي از آنان است و هم اينكه در بسياري از موارد خود نويسنده نيز نمي توانداين را به ياد بياورد كه آن هارا از كجا گرفته است. همچنين در صورت به ياد آوردن همه ي آنها و نوشتنشان درپاورقي در كتابي 300 صفحه اي حدودآٌ 100 صفحه پاورقي را به خود اختصاص مي داد. 6 _بار ها از خود ايشان اين را شنيده ام كه تأليف آثارشان به اين صورت بوده است كه درهنگام تأليف آثارشان تنها وسايلي كه در اختيارشان بوده عبارت بوده از:خودكار ، كاغذ سفيد و مفردات قرآن وهرگز از ابتدا تا انتهاي تأليفاتشان به صورت مستقيم از آثار بزرگان دين از جمله استاد ناصر سبحاني نقل قول و استفاده ننموده اند و انديشه هاي ايشان بيشتر توليدي بوده و يا تركيبي از انديشه هاي اساتيد مشهور ديني در جهان بوده است . لذا اگر به منبعي خاص نيز از جمله آثار استاد سبحاني اشاره ننموده دروغي را مرتكب نشده است و حقيقت را بيان داشته است. 7_آقاي حامدي به دليل وجاهت علمي ، اخلاقي ، اخلاص در دين داري ، محبوبيت و تأثير گذاري در ميان مردم مورد هجوم تير ناجوانمردانه ي حسادت حاسدان قرار گرفته و مي گيرد و بيشتر انتقادات نا جوانمردانه نسبت به ايشان از جانب اين گونه افراد صادر شده است كه اميد است خداوند جبار در دنيا وآخرت به حساب ايشان رسيدگي نمايند. 8- اين گونه افراد مي بايست به جاي حسادت ورزي و انتقاد غير سازنده نسبت به آقاي حامدي و امثال او به تشويق ايشان مي پرداختند نه تخريب روحيه ي دين پژوهي ايشان.زيرا ما در ميان اهل سنت ايران كمتر نويسنده اي را داريم كه داراي تأليفات تحقيقي و تحول ساز باشند و غالباً يا به ترجمه ي آثار ديگران پرداخته و يا اگر تأليفي نيز داشته اندبيشتر به نقل انديشه هاي ديگران پرداخته اند نه توليد انديشه هاي نوين. 9-دليل اصلي صداقت ايشان در اين موارد اين است كه تنها در دوكتاب انسان در جستجوي خوشبختي و آسيب شناسي مفاهيم ديني آن هم به خاطر جو نامساعد فرهنگي به آثار استاد سبحاني اشاره ننموده اند و در كتاب چرا معامله با خداوند و كتاب هاي در حال تأليف ايشان به آثار استاد در فهرست منابع و مآخذ اشاره نموده اند.
قرآنی
26 تیر 1390 - 04:31به نظر بنده حضرت عالی در مورد نقدهای مطرح شده ی بالا خیلی چشم بسته تیر انداخته اید ، چون مطالب گفته شده نوع بیانشان هیچ حسد و غرضی را بیان نمی کند و بند 7 و 8 مطالب جنابعالی خیلی تند و شاید بی انصافانه باشد" والله اعلم ". امّا نقد کردن فردی دلیل به دلسرد شدن وی نیست بلکه باید نوع نقدها را نگاه کرده و اگر به حق بود و قابل اصلاح ، تصحیح نماید و الّا ناراحتی و دلسرد شدن لازم ندارد - ما نیز آقای محمّد حامدی عزیز را خوب می شناسیم و در دلسوزی و تواضح و تلاش های ایشان شکی نداریم امّا همچنانکه در بالا هم گفته ام نوع نوشتار حالت سخنرانی دارد تا مطالب پژوهشی و اسم گذاشتن پژوهش روی این نوع نوشتار درست نیست و پژوهش تعریف خاصّی دارد که لازمه بازنگری در ارائه ی مطالب است - این نوع بیان و نقد کردن کجاش بی انصافیست که خون خودتون رو به جوش آوردید و فکر میکنید هر کسی را که نقد کردیم خلاف شرع بوده و اون هم باید دلسرد شود و دست به قلم نگیرد و ... امّا در مورد آثار استار سبحانی ، چون آثار ایشان جمع آوری شده از کلاسهای تدریس است و در قید حیات نیستند این نقد وارد نیست ولی برای آثار افراد در قید حیات همچون کاک محمد حامدی عزیز به راحتی وارد بوده و می توانند در دیگر آثار و ویرایشهای دیگر این آثار این نقص را برطرف کنند و این قوت کار است نه دلسری و نه عیب . بار دیگر از خداوند سبحان خیر دنیا و آخرت را برای همه خواستارم با احترام قرآنی
ازاد
20 فروردین 1392 - 07:27وقتی نظرات بعضی از دوستان را ملاحظه کردم بسیار متاسف شدم . تخریبی در شمایل نقد.. انهم بقدری ناشیانه ، که رگ های ویرانگر حسادت را به راحتی از لابلای نظرات میشد حس کرد..حضرات منتقد، انگار به هر ریسمانی چنگ زده اند تا اقای حامدی را زیر بار اتهامات ونقدهای مغرضانه از راهی که در پیش گرفته اند منصرف نمایند..راستی وقتی اثار نویسندگان عرب را هم مطالعه میکنید با همین دیدگاه اندیشمندانه به نقدومیپردازید وبرای تراوشات هر ذهن سالم وناسالمی طالب منبع هستید؟ وقتی کسی از میان خودتون دست به قلم برده و قلمش را به نگارش ناگفته هایی وادار کرده که اگر گفته نشوند هویت دینی این دیار برباد فنا میرود بجای یاری و دلگرمی به ایشان ،با انتقادها وتهتهایتان ، راهشان را سنگلاخ میکنید ؟ این قانون یک بام ودو هوانیست که در برابر ایشان سنگر گرفته واز تک تک جملات شان منبع میخواهید اما اگر کسی از جنس خودتان نباشد حتی اگر هذیان هم بگوید نوای زیبای به به وچهچه گفتنتان گوش فلک را پر میکند؟ گمان نکنم بحثهای کسی چون الهی قمشه ای را نشنیده باشید که تماما موضوعات بی ربط و بازی با کلمات است؟ اما فقط تحسین وتمجید نصیبشان میشود .متاسفم برای کسی که میتواند به زبانی بنویسد که حضرات منتقد حتی در تلفظ واژه ها هم سر در گم شوند، اما به دلایلی که من نتوانستم قانعشان کنم ، ترجیح دادند اسلوب نگارششان" عوام فهم" باشد. من احساس خطر میکنم .نزدیک است که به مرض شخص پرستی دچار شود این ملت..مگر استاد سبحانی هم کسی همچون همه اندیشمندان نبود ؟ متاسفانه برخی از عزیزان جوری از استاد یاد میکنند انگار ایشان منبعی غیر از قران و اثار سلف داشته اند و انچه گفته اند چیزی شبیه وحی بوده و بعد از ایشان کسی حق ندارد ، بگوید،بنگارد، تفکرکند، ویا اندیشه ای عرضه کند.